باز امد بوی بهار کودکی
در کوچه ها به گوش می رسد
ندای درون ندای کودکی
کودکی هایم کجاست
یاد روز های کودکی
روز های خوش زندگی
چه روزهایی بود چه شب هایی
یاد ان روز های بارونی
باز امد باز باران امد
شعر های خوش دبستانی
شعر روباه و کلاغ
دوباره به گوش می رسد اواز کودکی
به به چه خوش بودیم وبی دردسر
یاد اون قهقه های بی دریغ
دوباره هوا بارونی شده
باران امد باز باران امد
اما بی ترانه
به یاد روز های گذشته می نویسم این نوشته را
باز دلم گرفته بی تابم
دلتنگ شده دلتنگ روز های کودکی
باز کوچه ها بوی نم گرفته
بوی عطر بهارمدرسه
روز های بارونی
یاد ترانه های کودکی
با ترانه های بی ترانه
دوان دوان خندان خندان
به شوق دیدار مدرسه
به چه روزهایی بود
یاد بازی های کودکی
ال و کانگ شیطنت های کودکی
یاد اون گنجشک های اشی مشی
کودکی بودم بی فکر و بی تامل
شاد وخوش حال و با نشاط بودم
به دور از این همه دردها و غصه ها
به دور از حقیقت تلخ زندگی
کاش دوباره کودک می شدم
می شدم همان بچه دبستانی
می نشستم پشت نیمکت های چوبی
می نوشتم مشق های نانوشته زندگی
کودکی ام کجاست کودکی ام کجاست
نظرات شما عزیزان: